|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
Total search result: 3 (4772 milliseconds) | ارسال یک معنی جدید |
||
Menu |
Deutsch | Persisch | Menu |
---|---|---|---|
Die Art, wie er isst, ekelt [widert] mich an. U | به نحوه ای که او [مرد] غذا می خورد حال من را بهم می زند. | ||
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
|||
Other Matches | |||
Sie isst kein Fleisch, aber sonst isst sie so gut wie alles. U | او [زن] گوشت نمی خورد اما به غیر از آن او [زن] کلا همه چیز می خورد. | ||
Sie isst außerordentlich viel. U | او [زن] مقدار فوق العاده ای را می خورد. |
Recent search history | Forum search | |||
|
||||
|